جدول جو
جدول جو

معنی درون سنج - جستجوی لغت در جدول جو

درون سنج(دَ سَ)
عاقل و زیرک، غازی، یعنی آنکه برای پیشرفت دین جنگ می کند. (ناظم الاطباء) ، کنایه از صاحب مجاهده و اهل دل. (آنندراج) :
به میزان درون سنجان بسنج این نکته پس بنگر
که دردافشان کنی بهتر بود یا راحت افسانش.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
درون سنج
عاقل و زیرک
تصویری از درون سنج
تصویر درون سنج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درون سو
تصویر درون سو
سمت درونی چیزی، طرف درون چیزی یا جایی، جهت داخلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گران سنج
تصویر گران سنج
وزین، سنگین، گران قیمت، برای مثال چو شاه آن متاع گران سنج دید / چو دریا یکی دشت پرگنج دید (نظامی۵ - ۸۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درم سنج
تصویر درم سنج
کسی که پول خوب و بد را بسنجد و از هم جدا کند، صراف
فرهنگ فارسی عمید
فسون ساز. فسون خوان. فسونگر:
همانا کآن پریروی فسون سنج
در آن ویرانه زآن پیچید چون گنج.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
سوی درون. درون سو. جانب انسی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به درونسو شود
لغت نامه دهخدا
(گِ سَ)
گران سنگ. وزین:
چو شاه آن متاع گران سنج دید
چو دریا یکی دشت پرگنج دید.
نظامی.
رجوع به گران سنگ شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ سَ)
معرب دروازه گاه. چیزی که پیش کوهۀ زین از زیادت پهلوی زین است. (منتهی الارب). در تاج العروس درواسنج و در اقرب الموارد درواسبخ ضبط شده است. صاحب تاج العروس می نویسدصاحب تکمله آنرا بصورت درواسبج ضبط کرده است
لغت نامه دهخدا
سنگین وزین: چو شاه آن متاع گران سنج دید چو دریا یکی دشت پر گنج دید. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور سنج
تصویر دور سنج
دستگاه اندازه گیری مسافتی که میان بیننده و نقطه دور است
فرهنگ لغت هوشیار